بازی با آهن ربا
هنوز خودم را در سنین شش یا هفت سال به خاطر دارم با یک آهن ربا یا قطعه ای سرب! مثل یک معجزه بود این آهن ربا و براده های آهن، و من همیشه دلم می خواست بی نهایت آهن ربا و براده آهن داشته باشم و با شگفتی این کشش قشنگ را بین آن دو ببینم که چگونه به هم جذب می شوند و بعد به سختی از هم جدا می شوند. حالا هم من و دخترم با آهن ربا بسیار بازی می کنیم. چشمان شگفت زده دیانا را وقتی برای اولین بار دید که دو آهن ربا (البته با قطب های موافق ) چگونه از هم می گریزند، در خاطرم حک شده است. مدتی کارمان این بود که آهن رباها را دور تا دور خانه راه می بردیم و به اشیا مختلف نزدیک می کردیم تا ببینیم به چه چیزهایی می چسبد. در اینجا می خواهم از یک اسبا...